❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 9:52 :: نويسنده : reza
عشق یعنی: www.ashkbaran.loxblog.com نظرات شما عزیزان: mohadeseh
ساعت21:17---20 اسفند 1392
نخ داخل شمع از شمع پرسید:چرا وقتی من میسوزم تو هم آب میشی؟شمع گفت مگه میشه کسی که تو قلبمه بسوزه و من اشک نریزم؟
این پست شما خیلی قشنگه خوشم اومد موفق باشید
سلام رضا جان ممنون نظر لطفتونه...
این مطلبتون واقعا عالیه.... دوست داشتم.... خیلی کم به وبم سر میزنی؟
میـشود همیـن حـالا ؛ همین لحظه ! حتـی اشتبـاهی ... یادم بیفتی ... !؟
ܓܨ♥҈ƙḩāᴎØϻ ßä҈ȴä♥ܓܨ
ساعت16:49---8 اسفند 1392
نيستش!!!
نميدونم كجاست؟ چه ميكنه؟ ولي ميدونم ندارمش...!!!!!!!
باران کـه میبـارد…… دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود….. راه می افـتم … بـدون ِ چـتـر … من بـغض می کنـم ….آسمـان گـریـه ...@}-...
پسر که باشی شب که دلت از تنهایی بگیرد نمیتوانی به هیچکس رو بزنی ، سیگاری روشن میکنی و خودتو اشکاتو پشت دودش مخفی میکنی … این است مرد بودن
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|